گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 81
تشخیص و تطبیق نشانههاي ظهور







در سالهاي اخیر، ادعاهاي دروغین در حوزة مهدویت بسیار گسترش یافته است و هر از چند گاه از یکی از کشورهاي اسلامی،
اعم از ایران، عراق، بحرین، مصر، عربستان و... کسی برمیخیزد و با این ادعا که سیّد حسنی، سیّد خراسانی، یمانی، نمایندة
مخصوص امام زمان(ع) یا حتی خود مهدي موعود است، جمعی بیاطلاع را با خود همراه و آتش فتنهاي جدید را برپا میکند. در
چنین فضایی به طور طبیعی براي بسیاري این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوانیم مهدي موعود(ع) را از مدعیان دروغین
بازشناسیم؟ آیا راهی براي جلوگیري از تشخیصها و تطبیقهاي نادرست وجود دارد؟ آیا اساساً ظهور امام مهدي(ع) و رویدادهاي
صفحه 33 از 47
پیش از آن به حدي روشن است که مردم در مورد آن دچار هیچ گونه تردید و سردرگمی نشوند؟ براي یافتن پاسخ پرسشهاي یاد
شده توجه به چند نکته ضروري است: 1. روشن بودن امر ظهور در روایات متعددي بر این نکته تأکید شده است که امر ظهور امام
مهدي(ع) از آفتاب نیز درخشانتر است. به همین دلیل، این امر بر هیچ کس مشتبه نخواهد شد و هیچ کس در حقّانیت آن تردید
نخواهد کرد. در این زمینه از امام محمّد باقر(ع) چنین نقل شده است: تا آسمان و زمین ساکن است، شما نیز ساکن و بیجنبش
باشید یعنی علیه هیچکس خروج نکنید که کار شما پوشیدگی ندارد. بدانید که آن نشانهاي از جانب خداي عزّوجلّ است نه از
جانب مردم، بدانید که آن از آفتاب روشنتر است و بر نیکوکار و زشتکار پنهان نخواهد ماند. آیا صبح را میشناسید؛ امر شما
همانند صبح است که پنهان ماندن در آن راه ندارد. 1 ابتداي روایت، هشدار به کسانی است که با پیشافتادن بر امامان معصوم(ع) و
با امید تشکیل دولت اهلبیت(ع) دست به قیامهاي نابههنگام و حساب نشده میزدند و سرانجام خود و گروهی از شیعیان ناآگاه را
به هلاکت میانداختند. در روایت دیگري، میمون البان از آن حضرت چنین نقل میکند: من در خیمه امام باقر(ع) نشسته بودم که
امام یک طرف خیمه را بالا زد و فرمود: امر ما از این آفتاب روشنتر است، سپس فرمود: نداکنندهاي از آسمان ندا میکند که امام،
فلان پسر فلان است و نام او را میبرد و ابلیس لعنت خدا بر او باد نیز از زمین ندا کند؛ همچنانکه در شب عقبه بر رسول
خدا(ص) ندا کرد. 2 در همین زمینه مفضل بن عمر از امام صادق(ع) چنین روایت میکند: از ابی عبدالله [امام صادق](ع) شنیدم که
فریاد نکنید. به خدا سوگند امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و حتماً مورد آزمایش واقع شوید تا آنجا که » : میفرمود
بگویند: او مرده یا هلاك شده و به کدام وادي سلوك کرده است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگرید و واژگون شوید همچنانکه
کشتی در امواج دریا واژگون شود، و تنها کسی نجات یابد که خداي تعالی از او میثاق گرفته، در قلبش ایمان نقش کرده و او را به
راوي گوید: من .« روحی از جانب خود مؤیّد کرده باشد. دوازده پرچم مُشتبه برافراشته شود که هیچ یک از دیگري بازشناخته نشود
گفتم: چگونه نگریم در حالی که شما میگویید: دوازده پرچم مشتبه که «؟ اي اباعبدالله! چرا گریه میکنی » : گریستم، آنگاه فرمود
هیچ یک از دیگري بازشناخته نشود، پس ما چه کنیم؟ راوي گوید: امام به پرتو آفتاب که به داخل ایوان تابیده بود، نگریست و
3 با توجه .« به خدا سوگند امر ما از این آفتاب روشنتر است » : گفتم: آري، فرمود «؟ اي اباعبدالله! آیا این آفتاب را میبینی » : فرمود
به روایات یاد شده، میتوان گفت پدیدة ظهور و مقدمات آن، چنان واضح و روشن است که به هنگام وقوعش، همۀ مردم از آن
آگاه میشوند و به حقانیت آن پی میبرند. اینگونه نیست که تنها جمعی محدود از شیعیان از آن باخبر شوند و به همراهی با آن
برخیزند. بنابراین، اینکه میبینیم کسی در گوشهاي از کشور عراق یا ایران، خود را به عنوان یکی از شخصیتهاي مطرح در عصر
ظهور معرفی میکند و عدة ناچیزي از مردمان ناآگاه یا فریبخورده نیز با او همراهی میکنند، اصلًا با واقعیتهاي ظهور که
پدیدهاي جهانی و قابل درك براي همگان است، همخوانی ندارد. 2. نبود ابهام در شخصیت و نشانههاي مهدي موعود(ع) در
روایات فراوانی که از پیامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) وارد شده، همۀ ویژگیها و نشانههاي منجی موعود اسلام مشخص شده
است و هیچ ابهامی در مورد شخصیت او و چگونگی ظهورش وجود ندارد. بنابراین، میتوان گفت اگر کسی به درستی به مطالعۀ
معارف مهدوي بپردازد و روایات نشانههاي ظهور را با دقت و تأمل بررسی کند، هرگز دچار تشخیصها و تطبیقهاي نادرست
نمیشود و فریب مدعیان دروغین را نمیخورد. اینکه در گذشته و امروز کسانی به طرح ادعاهاي دروغین پرداخته و کسانی هم با
آنها همراهی کردهاند، دلیلی جز نادانی و سادهلوحی پیروان و شهرتطلبی و دنیاخواهی مدعیان نداشته است. افزون بر این، باید
توجه داشت که نشانههاي ظهور چنانکه در روایات هم، آمده است مانند دانههاي تسبیح به هم پیوستهاند و در ارتباط با هم معنا
و مفهوم مییابند. 4 به بیان دیگر نشانههاي ظهور به ترتیبی خاص، در فاصلۀ زمانی معین و با شرایطی مشخص رخ میدهند و این
گونه نیست که رویدادي مانند خروج خراسانی یا یمانی رخ دهد، بیآنکه مقدمات آنها که در روایات به آنها اشاره شده است،
فراهم شده باشد یا دیگر رویدادها و نشانههاي مرتبط با آنها رخ داده باشد. 3. لزوم مراجعه به فقیهان و عالمان حوزة مهدویت افزون
صفحه 34 از 47
بر آنچه گفته شد، راه دیگري نیز براي در امان ماندن از تشخیصها و تطبیقهاي نادرست و مواجه نشدن با خطر پیروي از مدعیان
دروغین وجود دارد و آن مراجعه به فقیهان، عالمان و صاحبنظران حوزة مباحث مهدوي است. تجربۀ تاریخی نشان میدهد که
هرگاه اشخاص به دلیل غرور و خودپسندي و باور بیش از حد به خود از فقیهان و عالمان فاصله گرفتهاند، به طرح ادعاهاي واهی و
بیاساس پرداخته و خود و جماعتی را به هلاکت انداختهاند. بنابراین، به محض مواجهه با فردي که خود را از یاران امام زمان(ع) و
از زمینهسازان ظهور آن حضرت معرفی میکند، پیش از هرگونه تطبیق و تصدیق، باید به سراغ فقیه و عالمی سرشناس رفت و
موضوع را با او در میان گذاشت تا دچار گمراهی و سرگردانی نشویم. 4. ضرورت مطالعه در سرگذشت مدعیان مهدویت مطالعۀ
سرگذشت کسانی که از صدر اسلام تا عصر حاضر ادعاي بابیت، وکالت، سفارت و مهدویت کردهاند و آشنایی با عوامل، زمینهها
و انگیزههاي طرح چنین ادعاهایی میتواند ما را از بسیاري از تشخیصها و تطبیقهاي نادرست و درافتادن در دام مدعیان دروغین
. در امان نگه دارد. نویسندة کتاب امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور مدعیان مهدویت در طول تاریخ را اینگونه تقسیم میکند: 1
نجاتبخش خواندند. 2. کسانی که به انگیزه جاهطلبی و قدرتخواهی « مهدي » کسانی که دیگران روي انگیزههاي خاصی، آنان را
چنین ادعاي دروغینی نمودند. 3. کسانی که طبق نقشۀ استعمار و به اشاره بیدادگران، به چنین دجالگري و فریب، دست یازیدند و
بیشرمانه خود را مهدي نجاتبخش، معرفی کردند. 5 بیتردید، مطالعه در احوال هر یک از این گروهها، در عصر حاضر که
ادعاهاي دروغین بیش از هر عصر دیگري به چشم میخورد، نقش بسیار مهمی در تشخیص مهدي موعود راستین از مدعیان
دروغین مهدویت دارد. 6 با توجه به نکات یاد شده در مییابیم که شناسایی مدعیان دروغین و در امان ماندن از تشخیصها و
تطبیقهاي نادرست در حوزه مهدویت چندان کار دشواري نیست و اگر کسی از صمیم قلب در پی هدایت و یافتن راه درست باشد،
هرگز در دام شیادانی که از باور راستین مردم براي رسیدن به مقاصد دنیوي خویش، سوءاستفاده میکنند، نخواهد افتاد. ابراهیم
شفیعی سروستانی ماهنامه موعود شماره 90 پینوشتها: 1. محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب غیبت نعمانی، ترجمه: محمّد جواد
2. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمۀ، ترجمه: . غفاري، باب 11 ، ص 286 ، ح 17 ؛ بحارالأنوار، ج 52 ، صص 139 و 140 ، ح 49
4. در یکی از این روایات از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده است، . 3. همان، صص 23 و 24 . منصور پهلوان، ج 2، ص 555
نشانههاي ظهور چون دانههاي یک تسبیح (گردنبند) است که رشتۀ اتصالش بگسلد و دانههاي آن یکی به دنبال دیگري فرو »
نورالدین علی بن ابی بکر الهیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد؛ ج 7، ص 321 )؛ همچنین ر.ك: سیّد علی بن موسی ابن ) «. ریزد
6. براي . 5. امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور، صص 566 و 567 . طاووس، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر، ص 114
. آشنایی بیشتر با منابع مطالعاتی این موضوع ر.ك: علی اکبر مهديپور، کتابنامه حضرت مهدي ع)، ج 2، صص 637 و 638
فتنههاي آخرالزمان
حضرت علی(ع)، ضمن چند روایت گونههاي متعددي از فتنههاي آخرالزمانی را بیان نموده اند و همانطور که خواهیم دید،
چهارمین یا پنجمین آنان را بدترین آنها خواندهاند: چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولی خونریزي مباح میشود؛ در دومی
خونریزي و غارت اموال؛ در سومی خونریزي، غارت اموال و تجاوز به نوامیس؛ چهارمی که حتی اگر در سوراخ روباه پنهان شده
باشی دچار آن فتنه خواهی شد. حضرت علی(ع) از آغازین ایام حیات، در محضر رسول خدا(ص) بود و از دریاي علم ایشان خوشه
برمیچید. به تصریح آن امام همام، نبی خاتم(ص) در لحظات آخرین زندگی پرخیر خویش، هزار دروازة علم را براي ایشان
گشودند که از هریک از آنها هزار در دیگر گشوده شد. 1 بنابر شرایطی که حضرت علی(ع) در آن میزیستند بیش از دیگر اهل
بیت(ع) به تصویر و ترسیم آینده، گاه نزدیک و گاه دور پرداختند. از مشهورترین پیشگوییهاي ایشان که به سرعت، راستی آن بر
از شما کمتر از ده تن کشته خواهد شد و از ایشان کمتر از ده » : مخاطبان عیان شد، ماجراي جنگ نهروان با خوارج بود که فرمودند
صفحه 35 از 47
2 این عبارت پیش از آغاز نبرد بیان شد و اندکی پس از خاتمۀ نبرد، شمارش شهداي سپاه و فراریان خوارج، .« تن زنده خواهند ماند
حاضران را متحیر نمود. گاه نیز در روایات علوي صحبت از آیندة نه چندان دور است؛ براي نمونه از این دست میتوان به
پیشگویی امیرمؤمنان(ع) دربارة حملۀ مغول به سرزمینهاي اسلامی یاد کرد 3 که با استناد به همین روایت و با درایت و حزم
خواجه نصیرالدین طوسی، جامعۀ شیعیان کمترین آسیب را در این فتنه متحمل شد. یکی از پیشگوییهایی که در لابهلاي بیانات
امیرمؤمنان، امام علی(ع) مطالب ارزنده و قابل توجهی دربارة آن میتوان یافت، مسئلۀ فتنههاي آخرالزمانی است. دربارة موضوع
فتنههاي آخرالزمان، روایات متعددي از معصومان(ع) نقل شده که در اینجا تنها به مرور روایات علوي اکتفا میکنیم و انشاءالله در
فرصتی دیگر، باید به تفصیل دربارة آن سخن گفته شود. معناي فتنه فتنه را در لغت، به امتحان و آزمودن معنا کردهاند 5. این واژه
معمولًا دربارة آن دسته از امتحاناتی به کار برده میشود که با تلخی و سختی همراه است 6. در قرآن کریم، این واژه علاوه بر این
معنا، 7 براي بستن راه و بازگرداندن از مسیر حق، 8 شرك و کفر، 9 افتادن در معاصی و نفاق، 10 اشتباه گرفتن و تشخیص ندادن حق
از باطل، 11 گمراهی، 12 کشتار و اسارت، 13 تفرقه و اختلاف میان مردم 14 و... به کار رفته است. گونهشناسی فتنههاي آخرالزمان
حضرت علی(ع)، ضمن چند روایت گونههاي متعددي از فتنههاي آخرالزمانی را بیان نموده اند و همانطور که خواهیم دید،
چهارمین یا پنجمین آنان را بدترین آنها خواندهاند: چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولی خونریزي مباح میشود؛ در دومی
خونریزي و غارت اموال؛ در سومی خونریزي، غارت اموال و تجاوز به نوامیس؛ چهارمی که حتی اگر در سوراخ روباه پنهان شده
باشی دچار آن فتنه خواهی شد. 15 خداوند در این امت، پنج فتنه قرار داده است: ابتدا فتنۀ عمومی، سپس فتنۀ خواص، پس از آن
فتنۀ سیاه تاریک که مردم در آن بسان چارپایان میشوند، سپس هدنه(صلح میان مسلمانان و کفار در پی جنگ و کشتار) و
درنهایت دعوت کنندگان ضلالت و گمراهی میآیند. در آن روز اگر براي خداوند جانشینی ماند درخدمتش باش. 16 و در جایی
دیگر حضرتش حیوانسانی مردم را ناشی از فتنۀ کور، پیچیده و گنگ پنجم خواندهاند. 17 همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛
پیروي از هواي نفس و آرزوي طولانی. اما پیروي از هواي نفس، از حق باز میدارد و آرزوي دراز، آخرت را در طاق نسیان
مینهد. همانا دنیا، پشتکنان میرود و آخرت، کوچ کرده و به سوي ما میآید، و هر کدام را فرزندانی است. پس شما از فرزندان
آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید؛ چه، امروز کار هست و محاسبه نیست و فردا محاسبه هست و کار نیست. همانا فتنهها و
آشوبها از هواپرستی آغاز میشود. در آنها، [به وسیلۀ] فرمانهاي خود پرداخته با خدا مخالفت میشود و مردانی در عهدهدار
شدن آنها، به جاي مردانی دیگر مینشینند. اگر حقّ خالص در میان بود، اختلاف به چشم نمیخورد، و اگر باطل محض در میان
بود، بر هیچ خردمندي پوشیده نمیماند، لیکن مشتی از حق و مشتی از باطل گرفته شده و با هم آمیخته گردیده است. اینجاست که
شیطان بر دوستداران خود چیره میگردد، و کسانی رهایی مییابند که از طرف خداوند عاقبت نیکی براي آنها رقم خورده باشد.
همانا من از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: چگونه خواهید بود زمانی که فتنهاي شما را در برگیرد که در آن کودکان بیش از
آن به نظر رسند که هستند [سن و سالشان بیشتر به نظر میرسد]، و جوانان به پیري رسند. مردم به کژراهه میروند و آن (انحراف)
را مانند سنّت خویش میگزینند و هرگاه بخشی از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته میشود سنّت دگرگون شده است. این
در نظر مردم کاري زشت آید و در پی آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بکوبد،
چنانکه آتش، هیزم را میکوبد و آسیاب طعمۀ خود را. آنها دین میآموزند اما نه براي خدا، و دانش میجویند امّا نه براي عمل؛ و
به وسیلۀ کار آخرت، دنیا را میطلبند. 18 مصادیق فتنهها تعداد و گونههاي فتنههاي آخرالزمان آنچنان زیاد است که به طور عادي
اولین تصوري که براي هر شنونده اي از شنیدن این واژه به وجود میآید، همین موضوع است. همانطور که دیدیم در میان این
سیل فتنهها چهار یا پنج مورد بیش از دیگر موارد، انسانها را مبتلا میسازد. در بعضی از روایات علوي(ع) میتوان مصادیق و
تسهیل کنندههایی را براي وقوع در فتنه یافت: حضرت امیر(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمودند: براي امتم بیش از هر چیز
صفحه 36 از 47
از گمراهی پس از معرفت، فتنههاي گمراه کننده و شهوت، شکم و فرج بیمناکم. 19 از همه مهمتر اینکه فتنۀ فراگیري در میان تمام
مسلمانان رخ میدهد که تا زمان ظهور ادامه مییابد: از پیامبر اکرم(ص) شنیدم که فرمود: جبرئیل به نزدم آمد و گفت: یا محمد، به
زودي در امّتت فتنه بهپا خواهد شد. پرسیدم: چگونه از آن میتوان خارج شد؟ گفت: در کتاب خدا، خبر پیشینیان و آنها که پس از
شما میآیند و حکم (آنچه) مابین شما (رخ میدهد) آمده است. [آن] فاصل میان حق و باطل است و هزل نیست. هر ستمکاري که
بدان عمل نکند خداوند او را درهم میشکند و هر کس جز در آن به دنبال هدایت باشد خداوند گمراهش خواهد ساخت. ریسمان
محکم الهی، ذکر حکیم و صراط مستقیم است. 20 قسم به آنکه جان علی در دست اوست این امت به هفتادوسه فرقه تقسیم
و ممّن خلقنا أمّۀٌ یهدون بالحقّ و به یعدلون؛ و از میان کسانی که آفریدهایم، » : میشوند که همۀ آنها در آتشند به جز این فرقه
21 اینهایند که نجات مییابند. 22 در دیگر روایات، حضرت .« گروهی هستند کعبه حقّ هدایت میکنند و به حق داوري مینمایند
شبی که مرا به » : امیر(ع)، دستۀ نجاتیابنده را خود، شیعیانشان 23 و تمام پیروانشان 24 معرفی نمودهاند: رسول خدا(ص) به من فرمود
آسمانها بردند، قصرهایی دیدم که از یاقوت سرخ، زبرجد سبز، درّ و مرجان و طلاي خالص بود، کاهگل آنها از مشک خوشبو،
خاکش از زعفران، و داراي میوه، نخل خرما و انار، حوریه، زنهاي زیبا و نهرهاي شیر و عسل که بر روي درّ و جواهر میگذشت
در کنار آن دو نهر، خیمهها و غرفههایی بنا شده، بودند و در آنها خدمتکارها و پسرانی بودند، و فرشهایش از استبرق، سندس و
حریر بود و طنابهایی در آنها بود. گفتم: اي حبیب من جبرئیل، این قصرها از آن کیست، و قصۀ آنها چیست؟ جبرئیل گفت: این
قصرها و آنچه در آن است و چندین برابر آن مخصوص شیعیان برادرت و جانشین تو پس از تو بر امّت، علی است. ایشان را در
آخر الزمان به نامی که دیگران را آزار دهد، بخوانند. آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتی که این نام براي آنان زینت
است، زیرا ایشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زدهاند، و سواد اعظم اینانند. اینها مخصوص شیعیان فرزندت حسن، پس از او،
براي شیعیان برادرش حسین، پس از او، براي شیعیان فرزندش علی بن الحسین، بعد از او، براي شیعیان فرزندش محمد بن علی، پس
از او، مخصوص شیعیان فرزندش جعفر بن محمد، پس از او، براي شیعیان فرزندش موسی بن جعفر، پس از او براي شیعیان فرزندش
علی بن موسی، بعد از او، براي شیعیان فرزندش محمد بن علی بعد از او؛ و براي شیعیان فرزندش علی بن محمد، پس از او براي
شیعیانش فرزندش حسن بن علی پس از او، و براي شیعیان فرزندش محمدِ مهدي پس از اوست. اي محمد اینان امامان پس از تو،
نشانههاي هدایت و چراغهاي روشن در تاریکیها هستند. شیعیانشان تمامی فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پیروان حق و
دوستان خدا و رسولند، که باطل را واگذارده و از آن دوري کردهاند، و آهنگ حق نموده و از آن پیروي کردهاند، آنها را در زمان
زندگیشان دوست داشته و پس از مرگشان زیارت کنند. در صدد یاري آنهایند و به دوستی آنها اعتماد کنند. رحمت خدا بر
25 در برخی روایات دیگر از ایشان آمده که دوازده یا سیزده فرقه از فرق اسلامی به .« ایشان باد زیرا او آمرزنده و مهربان است
ایشان محبت میورزند و ولایتشان را قبول دارند. 26 شدت این فتنه را از آنجا میتوان دریافت که ایشان میفرمایند: اگر کسی را با
ده طناب در جبهه حق بسته باشند، باز او را به باطل میکشانند و به عکس. 27 سختی این فتنهها براي مؤمنان نیز از این روایت قابل
درك است که ایشان از رسول خدا(ص) نقل نمودند که فرمود: زمانی بر مردم میآید که دل مؤمن در نهادش آب میشود،
همانطور که سُرب در آتش آب میشود، و سبب آن نیست مگر اینکه فتنهها و بدعتهایی را که در دین آنها ظاهر گشته مشاهده
میکنند و توانایی تغییر و بر طرف ساختن آنها را ندارند. 28 در جاي دیگر از حضرتش نقل شده که مؤمنان آخرالزمان از کنیزان
پست تر شمرده خواهند شد. 29 برکات بروز فتنهها در جامعه هرچند فتنهها، سختیها و تلخیهاي خاصّ خود را به دنبال میآورد
لیکن شیرینیهایی در پی آن نصیب مؤمن میشود که شاید از هیچ راه دیگري تحصیل آنها براي مؤمن ممکن نباشد. در روایات
30 در .« از فتنههاي آخرالزمان کراهت نداشته باشید که منافقان را نابود میکند » : رسول خدا(ص) و امامان اطهار(ع) میخوانیم
ضمن وصایاي رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) آمده است: اي علی، شگفتآورترین مردم از نظر ایمان و بزرگترین آنان از نظر
صفحه 37 از 47
یقین مردمانی هستند که در آخرالزمان پیامبري ندیدند و امام هم از نظرشان پنهان شده، پس به همان سیاهی و سفیدي کتاب ایمان
پس از آنکه عثمان کشته و با امیر المؤمنین(ع) بیعت شد، آن حضرت بر فراز منبر تشریف برد، » : آوردهاند. 31 امام صادق(ع) فرمود
هان که گرفتاري شما به گرفتاري همان روز که خداوند پیغمبرش را برانگیخت بازگشت نموده » : خطبهاي خواند و در آن فرمود
است. سوگند به آنکه او را به حق برانگیخت، حتماً باید گرفتار وسوسه شوید و غربال گردید تا آنکه زیرورو شوید و بالا و پایین
گردید. حتماً باید افرادي که کوتاه آمدهاند پیشی گیرند و آنانی که پیشی گرفتهاند کوتاه بیایند. به خدا قسم هیچ نشانهاي را پنهان
32 یکی از برکات صبر در آخرالزمان این است که مؤمن .« نکردهام و هیچ دروغی نگفتهام و مرا از این مقام و چنین روز آگاهی بود
را در ثواب تمام نیکیهاي پیشینیانش شریک میسازد: وقتی در جنگ نهروان امیر المؤمنین(ع) خوارج را به قتل رسانید، مردي به
قسم به خداوندي که دانه را شکافت و آدمی را آفرید، مردمی در اینجا با ما آمدهاند » : خدمت حضرت رسید. حضرت به او فرمود
آن مرد عرض کرد: مردمی که هنوز خلق نشدهاند چگونه میتوانند با ما «! که هنوز خداوند پدران و نیاکان آنها را خلق نکرده است
آري، آنها مردمی هستند که در آخرالزمان میآیند و در این هدف که ما داریم آنها نیز شریکند و تسلیم ما، » : آمده باشند؟! فرمود
33 مسلماً هر آزمونی که سخت تر باشد در عین آنکه .« پس آنها در آن راه که ما گام برمیداریم شرکاي حقیقی و واقعی ما هستند
بسیاري نمیتوانند در آن قبول شوند آن عده اي که توفیق و پیروزي مییابند تعدادي اندك و جایگاهی رفیع خواهند داشت. راه
رهایی از فتنههاي آخرالزمان تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) راه رهایی از این فتنههاي آخرالزمانی در بیانات امیرمؤمنان(ع) در دو
قالب عمومی و فردي قابل دستهبندي است. راه عمومی همان تمسک به قرآن و اهلبیت(ع) است. راه فردي که به برخی از صحابه
توصیه میشده الزاماً شامل همگان نبوده سکوت، قعود و... است. روایت مربوط به تمسک به قرآن را پیش از این مرور
کردیم. 34 دربارة تمسک به اهل بیت(ع)، روایات متعددي از امیرمؤمنان(ع) نقل شده که با توجه به جامعیت روایت ذیل و
دربرداشتن راه تحقق آن، از بیان دیگر موارد خودداري و به نقل همین مورد اکتفا میکنیم. 35 امیر مؤمنان(ع) در ضمن خطبهاي
بلند راههایی را براي رهایی از فتنهها و مصون ماندن از عذاب الهی که فرجام فرو افتادگان در آنهاست فراروي مؤمنان نهادند. در
اینجا به مناسبت، به فرازهایی از این سخن گرانسنگ توجه میکنیم: من و رسول خدا(ص) بر لب حوض هستیم و خاندان ما با ما
هستند پس هر کس ما را بخواهد باید گفتار ما را بگیرد و به کردار ما عمل کند زیرا ما خاندانی هستیم که شفاعت از آن ماست.
براي دیدار ما در کنار حوض با هم رقابت کنید، چون ما دشمنان را از آن دور و دوستانمان را از آن سیراب میسازیم. هر کس از
در .« معین » و دیگري « تسنیم » آن آب نوشد هرگز تشنه نشود، و حوض ما پر است و از دو آبریز بهشتی در او ریخته میشود؛ یکی
دو طرف این حوض، زعفران است. کسی را بر ما نمیگزیدند ولی اوست که از بندگانش هر که را بخواهد ویژه رحمتش کند،
پس خدا را ستایش میکنم بدین نعمتها که مخصوص شما قرار داده و بر حلالزادگی شما، چون یاد ما خانواده، شفاي هر درد،
و « حظیر \القدس » بیماري و وسوسۀ شکآور است، و البته دوستی ما خشنودي خداست، و هر کسی که راه ما را گیرد، فردا در
با ماست، و منتظر امر ما همچون کسی است که در راه خدا به خونش غلتد، و هر که فریاد ما را بشنود ولی ما را « فردوس برین »
یاري نکند خدا به رو بر سر دو سوراخ بینی او را در دوزخ سرنگون سازد. 1. استقامت و تقیّه در برابر دشمنان: ما درِ گشایش، چون
که در اسلام است هر کس در او آید نجات یابد و هر که از آن دور « باب حطّه » مبعوث شوند و همه راهها بر مردم بسته شود، ماییم
شود فرو افتد. خدا به ما آغاز کرد و به ما پایان داد و آنچه را بخواهد به ما میزداید و به ما پایدار سازد و به ما باران فرود آید، مبادا
فریبنده شما را از خدا فریب دهد، اگر بدانید درماندن شما میان دشمنانتان و تحمّل اذیتها چه اجري دارید چشم شما روشن شود،
و اگر مرا نیابید چیزهایی بینید که آرزوي مرگ کنید از ستم و دشمنی و خودبینی و سبکشمردن حق خدا و ترس، چون چنین شود
همه به رشته خدا بچسبید و از هم جدا نشوید، و بر شما باد به صبر و نماز و تقیّه. 2. ثبات و دوري از رنگ به رنگ شدن: و بدانید
که خداوند دشمن میدارد بندگان متلوّن و همه رنگ خود را، پس از حق و ولایت اهل حق دور نشوید چون هر کس دیگري را
صفحه 38 از 47
جاي ما برگزیند نابود است و هر که پیرو آثار ما شود به ما پیوندد، و هر که از غیر راه ما رود غرق شود همانا براي دوستان ما
فوجهایی از رحمت خداست و براي دشمنان ما فوجهایی از عذاب خدا، راه ما میانه است، و رشد و صلاح در برنامه ماست، بهشتیان
به خانههاي شیعیان ما چنان نگاه میکنند که ستاره درخشان را در آسمان میبینند. 3. پرهیز از دنیاگرایی: هر کس از ما پیروي کند
گمراه نشود، و هر که منکر ما شود هدایت نگردد، و نجات نیابد آنکه بر زبان ما کمک دهد دشمن ما را و یاري نشود آنکه ما را
وابگذارد. پس به طمعِ دنیاي پوچ و بیارزشی که سرانجام از شما دور شود و شما نیز از آن زوال یابید از ما روي نگردانید، زیرا هر
اي واي بر من که جانب امر خدا را » : کس دنیا را بر ما ترجیح دهد افسوس فراوان دارد. خداوند متعال [از زبان این فرد] میفرماید
4. شناخت حقّ امامان معصوم(ع): چراغ راه مؤمن شناخت حق ماست، و بدترین 36.« فرو گذاشتم و در حقّ خود ظلم و تفریط کردم
کوري نابینایی فضیلت ماست که با ما بیجهت و بدون گناه به دشمنی برخاسته فقط به جرم اینکه ما او را به سوي حق و دوستی
خواندیم و دیگران او را به سوي فتنه دعوت کردند، آنها را بر ما ترجیح داد. ما را پرچمی است که هر که در سایۀ آن درآید، او را
جا دهد و هر که بسوي او پیش تازد پیروز است و هر که از آن واماند نابود، و هر که بدان چنگ زند نجات یابد، شمایید آبادگران
زمین که (خداوند) شما را در آن جاي داد تا ببیند چه میکنید، پس مراقب خدا باشید در آنچه از شما دیده میشود، بر شما باد به
به سوي آمرزش » : راه روشن بزرگتر، در آن بروید که دیگري جاي شما را نگیرد. سپس حضرت این آیۀ قرآن را تلاوت فرمود
پروردگارتان بشتابید و به راه بهشتی که عرضش به قدر پهناي آسمان و زمین است و آن براي اهل ایمان به خدا و پیمبرانش مهیا
5. پیشه کردن تقوي: پس بدانید شما به بهشت نمیرسید مگر به تقوي، و هر که رها سازد پیروي از آنکه خدا فرمان 37.« گردیده
اطاعت او را داده، برانگیخته شود براي او شیطانی که قرین و مونس او گردد. 6. عدم سازش با ستمکاران: شما را چه باشد که به
دنیا تکیه کردید، و به ستم خشنودید، و فرو گذاشتید آنچه را که عزت و سعادت شما و نیروي علیه ستمگران در آنست، نه از
خدایتان شرم دارید، و نه به حال خود فکر میکنید. شما در هر روز ظلم میشوید ولی از خواب بیدار نمیگردید، و سستی شما
و شما مؤمنان هرگز نباید با » : پایان نپذیرد، آیا نمیبینید دین شما کهنه میشود و شما سرگرم دنیایید، خداي بزرگ میفرماید
ظالمان همدست و دوست باشید و گر نه آتش کیفر آنان در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید
38 و 39 روایاتی که مخاطبش افراد متوسطی است که در فتنهها احتمال لغزششان بیش .« یافت و هرگز کسی، یاري شما نخواهد کرد
از نجات به نظر میآید از این قرارند: 7. ذکر و یادآوري همیشگی: دانشمند آنکس است که ارزش خویش را بشناسد، در نادانی
مرد همین بس که قدر خود را نشناسد و دشمنترین بندگان نزد خدا همانا بندهاي است که خدا او را به خودش واگذارد، سرگردان
و حیران از راه راست باشد و هدفش را نداند چیست و بدون راهنما راه را بپیماید. اگر به سوي کسب مال دنیا دعوت شود اجابت
میکند اگر به سوي آخرت دعوت شود کاهلی میکند گویا عملی را که براي دنیا انجام میدهد بر او واجب است و آنچه براي
آخرت انجام میدهد از او ساقط. اینها در زمانی است که در آن زمان کسی سالم نمیماند جز مؤمنی که دائم الذکر است و کم
اذیت، که اگر حاضر باشد کسی او را نشناسد و اگر غایب باشد جستجویش نکنند. 8. عدم اشاعۀ گناه: اینان چراغهاي هدایت و
مشعلهاي فروزان براي شبروان هستند و براي سخن چینی و فساد در گردش نیستند، نادان و سفیه نباشند که گناهان را انتشار دهند
و اشاعه فاحشه کنند. خداوند درهاي رحمتش را بروي اینان میگشاید و از ایشان عذاب سختش را برطرف میکند. اي مردم همانا
روزگاري میآید که مردم فقط به اسم اسلام بینیاز باشند و از اسلام خبري نباشد آن چنان که ظرف تنها به آنچه که در آن ریخته
میشود بینیاز باشد. 40 به امید آنکه خداوند همۀ ما را از شرّ فتنههاي آخرالزمان برهاند و از تمام ابتلائات این دوره سربلند بیرون
2. نهج البلاغه، ترجمه . آورد. انشاءالله محمود مطهرينیا ماهنامه موعود شماره 90 پی نوشتها: 1. شیخ مفید، الإرشاد، ج 1، ص 35
4. علامه حلی کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، . 3. علامه حلی الفین، ترجمه وجدانی، ص 953 . محمد دشتی، خطبۀ 59
.8 . 7. سورة عنکبوت ( 29 )، آیۀ 2 . 6. النهایۀ، ج 3، ص 410 . 5. تهذیب اللغۀ، ج 14 ، ص 296 ؛ مقاییس اللغۀ، ج 4، ص 472 . ص 84
صفحه 39 از 47
12 . سورة مائده . 11 . سورة انفال ( 8)، آیۀ 73 . 10 . سورة حدید ( 57 )، آیۀ 14 . 9. سورة بقره( 2)، آیۀ 193 . سورة مائده ( 5)، آیۀ 49
.17 . 16 . فتن ابن حماد، ص 28 . 15 . السنن الوارده، ص 35 . 14 . سورة توبه ( 9)، آیۀ 47 . 13 . سورة نسا ( 4)، آیۀ 101 . 5)، آیۀ 41 )
. 21 . سورة اعراف ( 7)، آیۀ 181 . 20 . تفسیر عیاشی، ج 1، ص 3 . 19 . السنن الوارده، ص 37 . 18 . روضه کافی، ص 58 . همان، ص 39
26 . نهج . 25 . الصراط المستقیم، ج 2، ص 153 . 24 . الامالی، ص 212 . 23 . بحارالانوار، ج 24 ، ص 146 . 22 . تفسیر عیاشی، ج 2، ص 43
28 . امالی طوسی، ج 2، ص 132 ؛ وسائل الشیعه. 29 . فتن ابن حماد، . 27 . فتن ابن حماد، ص 34 . السعاده، ج 3، ص 427 و ص 430
33 . المحاسن، ص 262 ؛ بحارالانوار، . 32 . الکافی، ج 1، ص 396 . 31 . کمال الدین، ص 288 . 30 . کنزالعمال، ج 11 ، ص 189 . ص 123
.37 . 36 . سورة زمر ( 39 )، آیۀ 56 . 35 . ر. ك: کمال الدین، ج 2، ص 654 . 34 . ر. ك: الدرالمنثور، ج 2، ص 227 . ج 52 ، ص 131
40 . إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص . 39 . نهج السعاده، ج 3، ص 421 . 38 . سورة هود ( 11 )، آیۀ 113 . سورة حدید ( 57 )، آیۀ 21
.35
مأموریتی از جانب امام
گفتهها و ناگفتههایی از مرحوم حاج قدرت الله لطیفی (ره) مرحوم حاج قدرت الله لطیفی رئیس فقید هیئت امناي مسجد مقدس
جمکران از رادمردان معاصر بود که در آغازین روزهاي شعبان سال گذشته، به دیدار معبود شتافت و بسیاري را محزون و
اندوهگین ساخت. سالگرد ارتحال آن مرد خدا که تمام زندگیاش در عشق به حضرت مهدي(ع) خلاصه شده بود، بهانهاي شد تا
دقایقی را با فرزندشان، جناب آقاي مرتضی لطیفی دربارة ایشان به گفتوگو بنشینیم. اشاره: مرحوم حاج قدرت الله لطیفی رئیس
فقید هیئت امناي مسجد مقدس جمکران از رادمردان معاصر بود که در آغازین روزهاي شعبان سال گذشته، به دیدار معبود
شتافت و بسیاري را محزون و اندوهگین ساخت. سالگرد ارتحال آن مرد خدا که تمام زندگیاش در عشق به حضرت مهدي(ع)
خلاصه شده بود، بهانهاي شد تا دقایقی را با فرزندشان، جناب آقاي مرتضی لطیفی دربارة ایشان به گفتوگو بنشینیم. آنچه در پی
میآید حاصل این گفتوگوست. بخشی از این مطالب براي اولین بار تقدیم خوانندگان موعود میشود و بخش دیگر تجدید
خاطره و یاد آن عزیز سفر کرده است؛ امید که موجب شادي روح آن مرحوم شده، مقبول طبع شریف شما قرار گیرد. سالهاي
آغازین مرحوم حاج قدرت الله لطیفی در سال 1304 در محلۀ عین الدوله خیابان ایران فعلی در خانوادهاي مذهبی به دنیا آمدند.
دوران ابتدایی را تا ششم ابتدایی در مدارس آن دوره طی کردند. ایشان از همان ایام، خیلی به طلبگی و دروس حوزوي علاقه
داشتند. خود میگفتند که از بچگی علاقۀ خاصی نسبت به امامزمان(ع) در درونم وجود داشت. پدر ایشان میخواستند مرحوم
واقع در میدان قیام میروند. از همان « مدرسۀ علمیۀ حاج ابوالفتح » لطیفی را به مدرسۀ نظام بفرستند که پس از ماجراهایی نهایتاً به
ایام علاقه و توسلات شدیدي به حضرت داشتند. شعلۀ عشق امام(ع) در حدود 15 سالگی آن مرحوم، شبی بعد از نماز جماعت
شروع میکند و از « اللهمّ کن لولیک » مغرب، شیخ مندرس پوشی با اجازه از امام جماعت بر منبر میرود و پس از خواندن دعاي
اي مردم چرا از امام زمانتان غافلید و به ایشان توجه » ، امامزمان(ع) سخن میگوید. وي سخنرانی پرشوري میکند و میگوید که
ندارید. چرا دنبال ایشان نمیروید؟ اگر مرغی از شما گم شود تا شب آنقدر همه جا را میگردید تا آن را پیدا کنید و به منزلتان
مرحوم لطیفی میگفت که حدود ده دقیقه از این دست صحبت کرد و روح مشتاقم را آتش زد و شعله درونیام را .« بازگردانید
مشتعلتر کرد، به حدّي که خواب و خوراك را از من گرفت و همۀ فکر و ذکرم امام زمان(ع) شد. دنبال افرادي میگشتم که از
امام عصر(ع) براي من صحبت کنند ولی نمییافتم. تا اینکه به وسیلۀ یکی از دوستان هممحلی، به نزد سید کریم پینه دوز رفتیم.
میگفت او توجهش به امام زمان(ع) خیلی زیاد است. آشنایی با سید کریم پینهدوز با اشتیاق به سراغ ایشان در بازار رفتم. بعد از
اینکه نشستم، سید کریم بیآنکه صحبت کند حدود ده دقیقه به من خیره خیره نگاه میکرد. دوستم اجازة مرخصی خواست، سید
صفحه 40 از 47
بعد از رفتن دوستم سید کریم .« شما اگر کار دارید میتوانید بروید، اما ایشان را بگذارید بماند، من با او کار دارم » : کریم گفت
صحبتهایی کرد؛ از جمله اینکه حضرت، سفارش شما را به من نمودهاند. شما مرتب نزد ما بیا. شبهاي جمعه هم در منزل روضۀ
خصوصی و مختصري داریم و به آنجا حتماً بیا. صحبتهایش در من این احساس را به وجود آورد که گمشدهام را یافتم و خیلی
حالم را عوض کرد. به انتظار شب جمعه بودم تا به منزل ایشان بروم. شب جمعه بعد از نماز مغرب و عشا دیدم که بزرگان تهران به
آنجا میآیند: شیخ مرتضی و شیخ محمد حسین زاهد، سید مهدي کشفی، حاج آقا یحیی سجادي، سید مهدي خرازي و از این
دست افراد که خیلی به ایشان ارادت داشتند. مرحوم حاج مقدس هم در این مجلس به منبر رفت و بعد از سخنرانی روضه خواند. در
پایان جلسه هم از آبگوشتی که داده میشد حاضران براي تبرّك و تیمّن تناول مینمودند. حدود دو سال در محضر ایشان بودیم و
من براي زیارت، راهی » : استفاده میکردیم. در این مدت ماجراهاي بسیاري اتفاق افتاد. پس از دو سال، روزي ایشان به بنده فرمود
به سبب علاقه و تعلق خاطر بسیاري که به ایشان .« عتبات عالیاتم اما از این سفر باز نخواهم گشت و در نجف مرا دفن خواهند کرد
داشتم، خیلی ناراحت شدم. بعد از رفتن ایشان خیلی مشتاق شدم که من هم به عتبات مشرف شوم. در آنجا هر چه گشتم اثري از
ایشان نیافتم. پس از اشتیاق، بیقراري و توسل بسیار، مرحوم شیخ محمد کوفی را که تا پیش از این ماجرا نمیشناختم، در حرم
دیدم. او به من گفت سیدکریم به رحمت خدا رفته و در ایوان نجف دفن شده است. خیلی متأثر شدم، در عین حال، رفاقتم با شیخ
محمد کوفی شوشتري که از بزرگان و مرتبطان با امام عصر(ع) در عراق بود، آغاز شد. بعد از مدتی که در منزل ایشان بودم به
ایران بازگشتم. ادامۀ تحصیل در قم و مشهد بعد از بازگشت از سفر، مرحوم لطیفی به قم رفتند و پس از مدتی به جهت اشتیاقی که
به حضرت علیبن موسی الرضا(ع) داشتند براي ادامۀ تحصیل به مشهد کشاند. چند سالی در مشهد و مدرسۀ حاج حسن به تحصیل
مشغول بودند. به تنهایی در حجرةشان که در طبقۀ دوم بود، سکونت داشتند. در طول این سالها ایشان ریاضاتی از این سنخ داشته
که میگفتند: در سن 16 یا 17 سالگی، من یک سال ریاضت کشیدم و تلاش کردم که توجّهم به امام عصر(ع) قطع نشود. به جایی
رسیدم که حتی براي لحظهاي از امام(ع) غافل نبودم و قلبم متوجه و متوسل بود. ایشان سیر سریع خود را ناشی از همین توجّه و
عشق و محبت بسیار به ولیّ خدا، امام زمان(ع)، میدانستند. عنایت ویژة امام(ع) آن مرحوم در مشهد، مشغول همین توجهات و
توسلات بود و در طول این مدت، مخارجشان را پدرشان تامین مینمود؛ زیرا ایشان از وجوهات و سهم امام استفاده نمیکرد. سال
آخر هم، پدرشان از ایشان خواسته بود که به تهران بازگردد و در برابر اصرار مرحوم لطیفی گفته بود، دیگر پولی برایت نخواهم
فرستاد. خود آن مرحوم میگوید، همزمان با این ماجرا، برف شدیدي آمده بود که راهها را بسته بود. پولم تمام شد. بعد از مدتی
نسیه گرفتن از بقال و نانواي محل، روزي هر دو مرا جواب کردند و گفتند تا حسابت را تسویه نکنی دیگر به تو چیزي نمیدهیم.
خیلی خجالتزده شدم و برگشتم. به حرم رفتم و پس از زیارت، به حضرت عرض حال نمودم. شب را گرسنه خوابیدم. سحر یک
لیوان آب نوشیدم و قصد روزه کردم. در طول روز به اتمام امور روزمره پرداختم تا افطار که باز هم با یک لیوان آب افطار کردم و
سحر روز بعد هم باز همین ماجرا تکرار شد. روز دوم و سوم به همین منوال گذشت تا اینکه به زحمت به حرم رفتم. بعد از نماز به
حضرت استغاثه کردم که ما مهمان شماییم در این شرایط، خودتان مرحمتی کنید. چنان ضعفی بر بدنم مستولی شده بود که
نمیتوانستم از پلهها بالا بروم و خودم را روي پلهها کشیدم. در آن سرماي شدید، براي گرم کردن خودم زغال هم نداشتم و در
حجره، لاي عباي نایینی که داشتم، روي تخت دراز کشیدم و لحاف را روي خودم انداختم. با این حال همچنان سردم بود. سعی
کردم با ذکر و توجه، بدن را گرم کنم تا سرما در من اثر نکند. بعد از آن نفهمیدم که خوابم برد یا نه فقط ناگهان به خودم آمدم
دیدم در حجره را میزنند. پرسیدم: کیستی؟ گفت: مهمان. با خودم گفتم در این شرایط که هیچ در بساط ندارم اما نیرویی در
خودم احساس کردم و گفتم: بفرمایید، مهمان حبیب خداست. دیدم در باز شد. از درگاه حجره که به داخل آمدند، چراغ را روشن
ما » : کردند. به داخل آمدند. دیدم سید بزرگوار نورانی است که متوجه شدم حضرتاند. سید دیگري هم همراه ایشان بود. فرمودند
صفحه 41 از 47
شما » : عرض کردم: هر طور امر بفرمایید. حضرت به همراهشان فرمودند .« مهمان شما میشویم به شرطی که غذا را خودمان بیاوریم
امتثال کردم و به صندوقخانه حجره رفتم. با .« شما هم چاي را درست کن » : بعد به من فرمودند .« بروید غذا تهیه کنید و بیاورید
خودم گفتم من که هیچ ندارم. در صندوقخانه دو گونی زغال مازندرانی دیدم و آتش را روشن کردم. در نهایت تعجب دیدم چاي
و قند هم روي طاقچه هست. چاي را به خدمت حضرت(ع) آوردم. ایشان مطالب بسیاري فرمودند. آن سید هم غذا را آوردند.
درون سینی، نان و کباب و خرما بود. حضرت فرمودند شما اول چند دانه خرما بخور. آن خرما طعمی کاملًا متفاوت با خرماهایی
از این نان » : که خورده بودم، داشت. کباب هم خیلی مطبوع بود. مقداري اضافه آمد. سفره را که جمع کردم، حضرت(ع) فرمودند
و خرما و کباب به کسی ندهید. این مخصوص به خود شماست. فقط فردا، میرزا مهدي اصفهانی میآید، یک لقمه از این غذا به او
گفتم: چشم. نخستین مأموریت امام(ع) حضرت(ع) مطالب دیگري را دربارة خودم و مسائل اجتماعی .« بدهید. او از خود ماست
دیگر در مشهد نمان و بعد از مساعد شدن هوا به تهران برو و مدارس اسلامی باز کن و به تعلیم و » : فرمودند؛ از جمله اینکه فرمودند
شما چرا در این گرفتاري و بیپولی از نماز جناب جعفر طیار غافل بودید که نماز جناب » : و فرمودند « تربیت دانشآموزان بپرداز
هر چه عنایت خاص، فضائل و کمالات انسانی ایشان داشت با عنایت حضرت(ع)، در .« جعفر، کبریت احمر است و اکسیر اعظم
همان شب کامل شد. خودشان گفتند: حضرت و همراهشان مشغول نماز شب شدند. دم رفتن، مشتی پول خورد در دو دستم ریختند
از در .« اینها را بگیر و نگاهشان نکن و نشمار. آنها را زیر پوست تخت بریز و هر وقت لازم داشتی بردار و استفاده کن » : و فرمودند
که بیرون رفتند دیگر آنها را ندیدم. دقایقی بعد صداي مناجات حرم و سپس صداي اذان آمد. نماز را خواندم. صبح، در حجره را
زدند. دیدم شیخ با منزلت و بزرگواري آمدهاند. گفت: من میرزا مهدي اصفهانی هستم. بعد از مصافحه و معانقه، تمجید کردند و
گفتند: خوشا به حالت. دیشب مورد عنایت خاصّ آقا قرار گرفتهاید. آن حوالۀ ما را بدهید. سفره را آوردم و ایشان لقمهاي تناول
نمود و گفت: از آن پولها هم سکهاي به من بدهید. ایشان به ازاي آن، بیست تومان به من داد که پول خیلی زیادي بود. چند ماهی
که در مشهد بودم محضرشان را درك کردم تا اینکه در همان ایام رحلت نمود. تأسیس اولین مدارس اسلامی سال بعد به تهران
تأسیس « دارالتعلیم علوي » آمدم و پس از چند سال آموزش در مدارس تهران در سال 1330 یا 1331 اولین مدرسۀ اسلامی را با نام
دوشیزگان » : کردم. این قبل از تأسیس مدارس رفاه، علوي و ... در تهران بود. در سالهاي بعد، ایشان شش مدرسۀ دیگر را مانند
نیز تأسیس نمود و در همۀ آنها به ترویج نام حضرت(ع) میپرداختند. سر صفها اشعار « جعفري » و « احمدیه » ،« قائمیه اسلامی
را میخواندند. ایشان در شهرهاي مختلف نیز به ترویج نام امام زمان(ع) « الهی عظم البلاء » مربوط به امام عصر(ع) و دعاي
میپرداختند. یکی از دوستان ایشان تحت تعالیم حاجآقا در مشهد چهارده مدرسۀ اسلامی به نام چهارده معصوم(ع) تأسیس کرد.
تشکیل مجالس دعاي ندبه و دیگر دعاها، تبلیغ و ترویج نام حضرت از دیگر فعالیتهاي ایشان در این ایام بود. ایشان در تبلیغ و
ترویج نام امام عصر(ع) و مهدویت بسیار کوشا بود. دومین مأموریت؛ بازسازي مسجد جمکران در سال 1348 شمسی، شب نیمۀ
شعبان که زمستان بوده، ایشان با یکی از دوستان به قم و مسجد مقدس جمکران مشرف میشوند. خودشان نقل کردند: حدود پنجاه
نفر در مسجد بودند. همه رفتند و ما از خادم خواستیم که بگذارد ما در مسجد بیتوته کنیم. خودشان نقل کردند، حدود ساعت ده
من آن اتاق را گرم کردهام و اگر خسته شدید بیایید. در سرما عبایی به خودمان پیچیده و مشغول » : شب، خادم سراغ ما آمد و گفت
عبادت بودیم. دوستم حدود ساعت دوازده خسته شد و براي استراحت به آن اتاق رفت. بعد از یک ساعت که مشغول عبادت،
توسل و اذکار بودم، دیدم که صدایی میآید. دیدم از در ورودي سه نفر تشریف فرما شدهاند و حضرت(ع) جلوتر از بقیه هستند.
بلند شو و اقدام کن و مسجد را از این وضع بیرون بیاور و ما » : سلام کردم و دست آقا را بوسیدم. آقا روي شانۀ من زدند و فرمودند
مسجد در آن ایام اصلًا وضع .« تو را کمک و یاري میکنیم. در مسجد عمران و آبادي کن و وضع بهداشتی آن را درست کن
مناسبی نداشت و تنها آب انبار آن هم آب خیلی بد و آلودهاي داشت. وضوخانه و دستشوییهاي خیلی بدي داشت؛ مسجدي
صفحه 42 از 47
شما » : قدیمی و بیرونق که به آن رسیدگی نشده بود. من به دلم گذشت که از کجا و چطور شروع کنم. حضرت بلافاصله فرمودند
بعد از آن، حضرت(ع) کارتی به دست من دادند که یک .« سراغ آقاي احمدي بروید. او خودش کارهاي شما را درست میکند
طرف آن اسماء الله بود و و طرف دیگر آن نقشۀ جدید مسجد با یک گنبد و دو گلدسته و قسمت مردانه و زنانه با زیرزمین آن.
امتثال کردم و آن را گرفتم و بوسیدم. آنگاه، حضرت به محراب .« این نزد تو باشد ما آن را به موقع از تو میگیریم » : فرمودند
کوچک وسطی از سه محراب قدیمی مسجد رفتند و حدود یک ساعت مشغول عبادت و راز و نیاز شدند. بعد از آن خداحافظی
کردند و تشریف بردند. فضا خیلی معطر و نورانی شده بود. کمی بعد هم اذان صبح شد و خادم مسجد و آن رفیقم آمدند. بعد از
نماز صبح خیلی در فکر بودم که این آقاي احمدي کیست. با دوستم از مسجد بیرون آمدم و بیرون مسجد یکی از دوستان را که
سید بود، دیدیم. بعد از سلام و احوالپرسی خیلی از وضع بهداشت و سرویسهاي بهداشتی مسجد گله کرد و گفت: به جدّم همین
الآن به فکر شما بودم که به شما بگویم حداقل چند دستشویی مناسب براي اینجا بسازیم. من هم براي او ماجرا را نقل کردم و گفتم:
حضرت(ع) به من فرمودهاند، سراغ آقاي احمدي بروم، ولی او را نمیشناسم. او گفت: آقاي احمدي رئیس ادارة ما سازمان اوقاف
تهران است. قرار شد او ماجرا را براي آقاي احمدي بازگو کند. روز شنبه سراغ آن دوست که رفتم، گفت: از ساعت هشت صبح
که ماجرا را براي آقاي احمدي تعریف کردم تا حالا دارد گریه میکند. میگوید: من چه لیاقتی دارم که حضرت(ع) نام مرا ببرند.
به دفترش که رفتیم همچنان مشغول گریه بود. از من پرسید که آیا واقعاً نام مرا بردند؟ ماجرا را براي او تعریف کردم. او هم گفت:
ما ترتیب کارها را میدهیم. شما یک هیئت امناي حداقل پنج نفره از دوستان خودتان تشکیل بدهید و برنامهها را بدهید، ما براي
شما ابلاغ میگیریم. بروید و مشغول کار بشوید. نمیگذاریم براي شما مشکلی پیش بیاید. ما هم کارها را انجام دایم و در روز
هفده ربیع الاول همزمان با میلاد پیامبر اکرم(ص) کلنگ آنجا را بر زمین زدیم و کارها شروع شد و این سرآغاز جهانی شدن نام
امام عصر(ع) به برکت مسجد مقدس جمکران بود. مسجد جمکران، خیلی گمنام و غریب بود اما الان دوست و دشمن در سراسر
جهان این مسجد را میشناسند. عنایات همیشگی حضرت(ع) در طول مدت بازسازي جریانهاي جالبی اتفاق میافتاد از جمله اینکه
چون جمکران آب نداشت باید از شهر، حتی براي بناییها آب میآوردند. تصمیم گرفتند که چاه بزنند. در خیابان سعدي تهران،
آقایی به نام اسفندیار یگانگی بود که در حفر چاه خیلی شهرت داشت. با آنها صحبت کردیم و قرار شد که براي حفاري بیایند. من
شبهاي جمعه میرفتم و تا غروب جمعه میماندم یا گاهی شنبهها باز میگشتم.شرکت حفاري در منطقه، جایی را مناسب براي
حفاري تشخیص دادند و قرار شد که از شنبه کار را شروع کنند. شب جمعه در مسجد مشغول به نماز و راز و نیاز بودم که یک
روحانی کنارم آمد و دستی بر شانهام گذاشت. بعد از سلام و احوالپرسی، خود را معرفی کرد و گفت: من سید حسین قاضی
طباطبایی هستم. دو نفر از طرف وجود نازنین حضرت(ع) آمدهاند و بیرون مسجد منتظر شما هستند. به همراه ایشان رفتم و آنها را
دیدم. گفتند: آقا پیغام دادهاند چاهی را که در اینجا میخواهید بزنید در آینده به مشکل برمیخورد. هم اینکه اینجا مسجد میشود،
هم آب لازم را به شما نمیرساند. جاي دیگري را حضرت(ع) در نظر دارند. آنها آن نقطه را به من نشان دادند و من با چند آجر
آنجا را علامتگذاري کردم. تا شنبه هم ماندم که خودم پیغام را به آنها برسانم تا حتماً همینجا چاه بزنند. صبح شنبه وقتی گفتم
فلان جا چاه بزنید. بعد از صحبتهایی گفتند باید امضا کنید که مسئولیت هرچه اتفاق افتاد با شما باشد. شاید به سنگ برخورد
کنیم یا به آب نرسیم و .... قبول کردم و تعهّد دادم. آنها مشغول به کار شدند. شب جمعۀ بعد که به مسجد رفتم و از آنها سراغ
گرفتم خیلی با روي گشاده برخورد کردند. گفتند: با بیست سال تجربه تا به حال به این راحتی چاه نزده بودیم و الان سه متر است
که داخل آب هستیم و میخواهیم پایینتر برویم. شما از کجا فهمیدید؟ هفتۀ بعد که آمدم، دیدم دستگاه گذاشتهاند و آب جاري
شده است.هزینۀ حفاري را هفتصد هزار تومان تعیین کرده بودند. براي مبلغ دویست هزار تومان آن چک کشیده بودم که فردا
موعدش بود و بقیه را بنا بود بعد از اتمام کار به آنها بدهیم. پول براي چک نداشتیم و به حضرت متوسل شدیم که عنایتی بکنند.
صفحه 43 از 47
روز جمعه خود آقاي اسفندیار یگانگی با دو پسرش به مسجد آمدند. بعد از ناهار صحبتهایی دربارة چاه شد و از من پرسیدند
که، چه کسی به شما گفت، چاه را اینجا بزنید؟ گفتم: صاحب این مسجد، مولا صاحب الزمان(ع). سري تکان داد و به پسرش
گفت: هوشنگ جان، چک حاج آقا را به ایشان بازگردانید. آقاي یگانگی گفت: این چاه هم هدیهاي باشد از ما براي مسجد. ما
هم به عنایت حضرت، بدون هیچ هزینهاي صاحب چاهی شدیم که بعد از سی و چند سال، همچنان آب فراوانی دارد و مشکلی
براي آن پیش نیامده است. در طول این مدت بارها براي هزینهها چک میکشیدیم و سر موعد چک که میشد وقتی ما پول
نداشتیم چکها وصول میشد و پرسوجو که میکردیم، میگفتند: کسی آمده و پول به حساب واریز کرده است. تمام تجدید
بناي مسجد با عنایت حضرت(ع) بود. مشکلاتی را که نظام سابق براي ما پیش میآورد و گاه زحمتهاي خدام و ... همه را ایشان
برطرف مینمودند. ظهور امام زمان(ع) مرحوم لطیفی(ره) نظرشان بر این بود که حضرت(ع) دو ظهور دارند: ظهور آفاقی و ظهور
انفسی. ظهور انفسی به این معناست که براي مقدمۀ ظهور در نفوس شیعه و غیر شیعه نام و یاد حضرت جاري میشود تا بعد از
ظهور، مردم با نام ایشان آشنا باشند و غریبه نباشند. براي دوستان و شیعیان حضرت هم با این ظهور انفسی مقدمهاي فراهم میشود تا
با دعا و توسلات، خود را براي ظهور آماده ساخته، از غفلت خارج شده، در سلک منتظران درآیند. ظهور انفسی حدود پنجاه و پنج
سال پیش شروع شده و از آن به بعد آرام آرام نام و یاد حضرت در همهجا جاري و ساري شد. خود حاج آقا هم یکی از
مأموریتهایی که داشت، ترویج نام حضرت بود و ایشان از هر فرصتی در این راستا بهره میبرد. میفرمودند: ظهور انفسی که آغاز
میشود، در فاصلۀ خیلی کمی پس از آن، ظهور آفاقی هم اتفاق خواهد افتاد و ما منتظر ظهور حضرتیم. این ناامیدي جهانی و امید
به آمدن یک منجی هم از مظاهر این ظهور انفسی است. ایشان خیلی تأکید میکرد که نام حضرت(ع) را ترویج کنید و براي فرج
دعا کنید و خود را آماده نمایید. همانطور که وقتی منتظر مهمانی هستیم، خود را براي آمدن او مهیّا میکنیم. ایشان، خودسازي را
لازمۀ مکتب انتظار میدانست که منتظران مصلح، خود نیز براي یاري حضرت، باید از صالحان باشند. لازم به یادآوري است که در
حال تهیۀ کتاب مفصل و جامعی از شرح احوال، کرامات و درسهاي ایشان هستیم که به یاري خدا، به زودي تقدیم همۀ مشتاقان
امام عصر(ع) خواهد شد. انشاءالله خداوند همه ما را براي یاري آن حضرت یاري و توفیق عنایت فرماید و بر علوّ درجات مرحوم
لطیفی نیز بیفزاید.
درباره مرکز